پانتومیم بازی می کنیم.
اتاق خالی است، جز "ما".
سه انگشتش را نشان می دهد،
و چشم هایش را می بندد.
می گویم: ک.و.ر؟
لب و سبیل کج می کند که یعنی: (تقریبن)
...
تا.ریـ.کی؟ خوا.بیـ.دن؟ سا.را.ماگ!؟...
طاقت نمی آورد و بلند می گوید:
"من.، قبل ِ. تو"
به نقل از وبلاگ سانتائیه