میم - تنها

میم تنها

میم - تنها

میم تنها

گاه و بی گاه

گاه و بی گاه سری می زنیم به آشیانه

شاید غریبه ای در راه مانده باشد ، دستش را بگیرم....ولی غافل از اینکه نه راهیست برای عبور غریبه نه دستیست برای کمک...


مدت زیادیست نیامدم...غرض آمدن و گفتن همین جمله بود.

بدرود

نظرات 4 + ارسال نظر
* سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ب.ظ

باز دوباره نزدیک تولدت شد ، یاد این وبلاگت افتادی ،
الان همه چیزی رو شعر گونه می گی ، می خوای بگی ما خیلی شاعریم

بیلا... چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:26 ب.ظ

بیلا...

ستاره دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ب.ظ http://setaresoso.blogfa.com

غم هایم آشنا با من نفس می کشند
با حادثه های معمول از حوادث عبور می کنند از فضاهای رنگی به جستجوی بیرنگی آهنگ بی صدای بودن، بودم یا طنین ترانه ای در دور

منتظر یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:32 ب.ظ


یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!



با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد