بر روی تخته سیاه کلاس....
نوشتند خوبان و بدان
و همیشه براستی که خوبان را بجای بدان و بدان را بجای خوبان می نوشتند...
قسم به آفرینش عشق که به حق یکتاست...
و این صفت را با عشق آفرید...که هر کس عاشق شد ، تنها گشت...
انتظار خبر خوش ، رسیدن به آرزو ها ، همه و همه را می توان با یک اشتباه از بین برد...
و اینک...غمی سنگین بر دلم است.
خبر بدی شنیدم.
برای نسیم بخوان ... بخوان تا زمزمه های عاشقانه ات وجودم را گرم نگه دارد ... بخوان و بگو که در انتظارم ، شعله های عشقمان را در نی نی نگاهت گرم و سوزان باقی نگه می داری تا من نیز به تو پیوند خورم ...
پیوندی دوباره اما جدا نشدنی . همچو قلبهای عاشقمان که عاشقانه می تپند و سرود عشق بر لبانمان جاری می سازند ...
« دوستت دارم » ...
خدایا
به خاطر تمام چیزهایی که دادی،
ندادی،
دادی پس گرفتی،
ندادی بعدا دادی،
ندادی بعدا میخوای بدی،
دادی بعدا میخوای پس بگیری،
داده بودی و پس گرفته بودی،
اگه بدی پس میگیری،
پس گرفتی بعدا میخوای بدی،
اگه میخواستی بدی و فکر کردم که دادی ولی ندادی،
شکر